جدول جو
جدول جو

معنی بی لحاظ - جستجوی لغت در جدول جو

بی لحاظ(لِ)
مرکّب از: بی + لحاظ، غافل و بی التفات. (آنندراج)، بی خبر. بی دقت. بی احتیاط، بمعنی عدد پنجاه. (انجمن آرا) (آنندراج) :
مر بود پنجاه و چون آمد دو مر ابیات آن
در صفا و محکمی شاید که گویم مرمر است.
جامی (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی حال
تصویر بی حال
بی رمق، سست، ناتوان، آنکه حال خوشی ندارد
فرهنگ فارسی عمید
(حِ)
بدون ستر. بدون پرده، سخت شتابان در رفتار:
چنان بی سایه شد چونان بی آزرم
که بر چشمش جهان تاری شد از شرم.
(ویس و رامین).
رجوع به سایه شود، بی لطف و مهر
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مرکّب از: بی + لباس، که جامه ندارد. برهنه و عریان، بیچاره و فرومانده. (ناظم الاطباء)، رجوع به مدد شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مرکّب از: بی + لجام = لگام، بی لگام. بی افسار.
لغت نامه دهخدا
(لُ / لِ)
مرکّب از: بی + لگام، بی لجام. آنکه لگام ندارد.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی حفاظ
تصویر بی حفاظ
بدون پرده، بیشرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی لگام
تصویر بی لگام
بد اخلاق، مهار گسسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از از لحاظ
تصویر از لحاظ
از روی از نظر از روی. توضیح زم اضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد لحاظ
تصویر بد لحاظ
بد برخورد بی حیا بی ادب بی شرم گستاخ پررو، زشت ناپسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به لحاظ
تصویر به لحاظ
به انگیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدلحاظ
تصویر بدلحاظ
گستاخ، بیشرم، زشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از از لحاظ
تصویر از لحاظ
((اَ لَ))
از نظر، از روی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از از لحاظ
تصویر از لحاظ
برای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به لحاظ
تصویر به لحاظ
از دید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
سست
فرهنگ واژه فارسی سره
بی حصار، نامحفوظ
متضاد: حفاظدار، محفوظ، مصون، بی پناه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
Listless, Zonked
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apathique, épuisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apathisch, uitgeput
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
무기력한 , 지친
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
無気力な , 疲れた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
חסר מרץ , עייף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
उदासीन , थका हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
lesu, kelelahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
ไร้เรี่ยวแรง , เหนื่อยล้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
апатичный , измотанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
lustlos, erschöpft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apático, agotado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apatico, esausto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apático, exausto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
无精打采的 , 精疲力尽的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
apatyczny, wyczerpany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
апатичний , виснажений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی حال
تصویر بی حال
isteksiz, bitkin
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی